در این مقاله عرفان در سیر تحولی و تطوری‌اش، از ابتدا تا قرن نهم قمری بحث و بررسی، و بر معنای «معنویت‌گرایی» و «وجهه الاهی» عرفان که منظور نظر صائب و ثاقب مرحوم علامه طباطبایی رحمه‌الله در آثار و اثمار وجودی‌اش بود، تکیه و تأکید شده است که اولا این معنا در فطرت آدمیان و همه ادیان و مذاهب و ملل و نحل موجود است و ثانیا حقیقت معنویت‌خواهی و راه و روش نیل به آن و شریعت کاملی که موصل و مؤدی انسان سالک به اوج معنا و قله بلند کمال و قرب الاهی است، در اسلام ناب متجلی شده است. از طرف دیگر، «توحید» که غایت قصوی و مقصد اسنی در عرفان اصیل اسلامی و فوق نگرش کلامی و فلسفی است و به «توحید» حالی، شهودی و. . . می‌رسد، در حقیقت، باطن همه ساحت‌های سه‌گانه معارف اسلامی یعنی عقیدتی، اخلاقی و عرفانی، و فقهی و شرعی است و «انسان کامل» ، همانا انسان موحد ناب است و توحید، فنا در ذات الاهی، فنای ذاتی، صفاتی و افعالی خواهد بود که مرحوم علامه در رسالة التوحید به نحو احسن و اکمل، وحدت حقه حقیقیه را تبیین، آن‌گاه اسما و مراتب اسمای حسنای الاهی را نیز در رسالة الاسماء ترسیم و تصویر کرده است. به هر حال، نویسنده، کاربرد چهارم یعنی «معنویت مداری» و وجهه الاهی عرفان را عمق اندیشه‌های عرفانی علامه و «توحید ناب» را اوج تکامل عرفانی و خلاصه و عصاره عمیق و شگرف و شگفت اسلام ناب برمی‌شمارد که مختص فرهنگ و شریعت و معارف اسلام ناب است و دیگر هیچ.
نوشته
Footer