وجود آیات به‌ظاهر متفاوت در قرآن کریم پیرامون مساله هدایت و ضلالت، و آیاتی که بیانگر عمومیت مشیت و اراده الهی و حاکمیت آن بر نظام آفرینش می‌باشد، آن را به یک دل‌مشغولی فکری و دینی میان متکلمان، و مفسران اسلامی تبدیل نموده و موجب پیدایش آرای متفاوتی در این خصوص شده است و این امر در تفاسیری که با صبغه کلامی به نگارش در آمده‌اند از نمود بیشتری برخوردار بوده است و در این میان، فخر رازی و علامه طباطبایی به‌عنوان نمایندگان دو مکتب تفسیری اشاعره و امامیه براساس مبانی، قواعد، و پیش‌دانسته‌های مبنایی، ابزاری و محتوایی تفسیری، مانند اعتقاد یا عدم‌اعتقاد، به نقش آیات قرآن در تفسیر یکدیگر، نقش سیاق آیات در فهم صحیح دیگر آیات، برخورداری قرآن از زبان خاص، حجیت سخنان اهل بیت علیهم‌السلام در تفسیر که به نص حدیث ثقلین همتای قرآن دانسته شدند، حجیت عقل در تفسیر قرآن و حسن و قبح عقلی، برداشت‌های متفاوتی پیرامون آیات مرتبط با مساله هدایت و ضلالت و رابطه آن با اراده و مشیت الهی داشته‌اند، به طوری که فخررازی با تکیه برمبانی کلامی اشعری وقوع همه حوادث عالم و صدور تمامی افعال انسان در زندگی فردی و اجتماعی، از جمله مساله هدایت و ضلالت انسان، امری حتمی و جبری و تخلف از آن را محال دانسته، در حالی که علامه طباطبایی با استدلال به آیات قران و روایات معصومین علیهم‌السلام و دلایل عقلی ضمن اعتقاد به عمومیت مشیت و اراده الهی، نه تنها از آیات مربوطه استنباط جبر ننموده بلکه آیات مربوط به مشیت و اراده الهی را مبین و موید اختیار انسان نیز دانسته است. مقاله حاضر جستاری تطبیقی است از آیات تفسیر‌شده پیرامون موضوع فوق از دو مفسر مذکور، براساس تفسیر کبیر و المیزان تا وجوه اختلاف ادله و آرای تفسیری آنها باز نموده شود
نوشته
جبر و اختیار، یکی از قدیمی ترین مباحث کلامی در عالم اسلام است که ، تفکـر و تدبر در آیات قرآنی سبب طرح آن گردید. متکلمان و مفسـران اسـلامی در تفسـیر این گونه آیات ، به دو دستة جبری و قدری تقسیم شدند. فخررازی که از مهم ترین مفسران و متکلمان اشعری است ، سعی بسیاری در اثبات نظریه جبر نمود. یکـی از اساسی ترین قسمت های نظریه او اثبات این مبحث ، بـا اسـتفاده از تفسـیر آیـات قرآنی است . رازی در این استدلالات با استفاده از شریک نداشتن خداوند، خـالق و جاعل بودن و تعلق علم او به افعال اختیـاری ، بـه اثبـات جبـری بـودن آنهـا مـی پردازد.با توجه به مبانی فکری علامـه طباطبـائی در تفسـیرالمیزان ، برخـی از ایـن استدلالات دچار ناسازگاری درونی و با آیاتی که اثبات اختیـار انسـانی مـی کننـد، نقض می شوند. خالق و جاعل بودن خداوند نیز، مستلزم جبری بودن افعال انسانی نیست ؛ زیرا که خداوند انسان را مختار، خلق نمـوده و علـم او بـه انجـام اختیـاری افعال ، تعلق گرفته است .
نوشته
وجود آیات متعدد پیرامون مساله قضا و قدر الهی و آزادی و اختیار انسان باعث رواج گفتگوها در میان متکلمان، حکما و مفسران اسلامی و ارائه عقاید و آرائ متفاوتی شده است. این امر در تفاسیر کلامی از نمود بیشتری برخوردار است. در این میان فخررازی و علامه طباطبایی به عنوان نمایندگان دو مکتب تفسیری اشاعره و امامیه برداشت های متفاوتی در این باره داشته اند؛ فخررازی با تکیه بر مبانی کلامی اشعری صدور تمامی افعال انسان در زندگی فردی و اجتماعی و وقوع همه حوادث عالم را به دلیل تعلق قضا و قدر الهی امری حتمی و ضروری و تخلف از آن را محال دانسته و طباطبایی با استدلال به آیات و روایات و دلایل عقلی هیچ گونه ملازمه ای میان این دو قائل نیست. افزون بر این، اعتقاد یا عدم اعتقاد به مسائلی چون نقش آیات قرآن در تفسیر یکدیگر، نقش سیاق آیات در فهم صحیح، برخورداری قرآن از زبان خاص، حجیت سخنان اهل بیت^ در تفسیر، حجیت عقل در تفسیر و حسن و قبح عقلی، بخشی از دلایلی است که موجب برداشت های متفاوت فخررازی و طباطبایی از آیات مرتبط با مساله مذکور شده است.
نوشته
قرآن کریم، تنها کتاب تحریف نشده آسمانی و مهم ترین و اساسی ترین متن و منبع معارف نزد مسلمانان است. یکی از وجوه اعجاز قرآن که آیه 82 سوره نساء نیز بدان تصریح دارد، هماهنگی و نبودن اختلاف در آن است. از نظر محتوا و مفاهیم در بیش از شش هزار آیه ی قرآن هیچ گونه تناقضی مشاهده نمی شود واین آیات چنان با هم منسجم،همراه و هماهنگ هستند که به منزله ی یک کلام هستند. خداوند سبحان وحدت و انسجام قرآن کریم را در آیاتی، به وحدت و انسجام جهان هستی و آفرینش تشبیه کرده است (هل تری من فطور ملک/3) یعنی همان سان که انسجام و هماهنگی بی نظیری سراسر عالم را دربر گرفته، قرآن کریم نیز فاقد اختلاف و تضاد درونی است و کلام یکپارچه الهی است که آیات گذشته و آینده اش مضامین یکدیگر را تایید می کنند و زمینه را برای دیگری فراهم می سازند. از هماهنگی بین آیات و نبودن اختلاف در قرآن چنین نتیجه گیری می شود که قرآن کریم هم به لحاظ صورت و هم به لحاظ محتوا معجزه برای همه اعصار و دارای جامعیت است. در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات آن به صورت کتابخانه ای است،مساله ی اصلی آن است که انسجام درونی قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی ره به عنوان یک مفسر/متکلم شیعی و فخر رازی به عنوان یک مفسر/متکلم اهل سنت، چیست و چه تصویری از آن وجود دارد؟ در ضمن به برخی شبهات مستشرقان در خصوص انسجام ذاتی قرآن پاسخ داده شده است.
نوشته
مسئله جبر و اختیار سابقه‌ای بسیار طولانی در طول تاریخ بشریت داشته و از گذشته تاکنون متفکران زیادی به بررسی این مسئله پرداخته‌اند. از میان آن‌ها اندیشمندان بزرگی مانند فخر رازی، متکلم اشعری و علامه طباطبایی و جوادی آملی، از متکلمان شیعی در آثار خود این موضوع را موردبحث قرار داده و هرکدام با تأثیرپذیری از مکتب کلامی خاص خود به دفاع از آراء خود پرداخته‌اند. فخر رازی با توجه به اصول و مبانی اشاعره، «جبر» را نتیجه می‌گیرد و براساس تفاسیر خود از آیات قرآن به اثبات آن می‌پردازد. علامه طباطبایی و جوادی آملی با تأثیرپذیری از مکتب شیعه اثنی عشری «امر بین الأمرین» را نتیجه‌گیری و همانند فخر رازی برای اثبات آن به تفاسیر خود از آیات استناد می‌کنند و نهایتاً نیز بر اساس آن تفاسیر به ردّ دیدگاه فخر رازی می‌پردازند. علاوه بر اختلاف فخر رازی با علامه و جوادی آملی در این مسئله، اختلافی نیز بین علامه طباطبایی و جوادی آملی در این مسئله وجود دارد و آن این است که جوادی آملی برخلاف علامه علاوه بر رویکرد فلسفی، از جنبه عرفانی نیز این مسئله را موردبررسی قرار داده و در بحث نظریه امر بین الأمرین راه معرفت و درک آن را معرفت شهودی و درونی دانسته است.
نوشته
پژوهش حاضر با عنوان «بررسی و نقد فلسفی آراء فخررازی و علامه طباطبایی در خصوص آیات مربوط به اهل بیت (ع) در تفاسیر کبیر و المیزان» به منظور تبیین و تشریح نظرات دو مفسر برجسته شیعه و اهل سنت، علامه طباطبایی و فخر رازی پیرامون آیات مربوط به اهل بیت(ع) تدوین شده است.میان تفاسیر شیعه و اهل سنت بخصوص در امور مربوط به اهل بیت(ع) بویژه مبحث ولایت اختلافاتی وجود دارد، از این دست تفاسیر می توان به المیزان و کبیر اشاره کرد، برای بررسی این موارد اختلاف، توضیح و تبیین مصداق اهل بیت(ع) در تفاسیر المیزان و کبیر ضروری به نظر می رسد.علامه طباطبایی اهل بیت(ع) را همان پنج تن آل عبا و ائمه معصوم از ذریه امام علی (ع) می داند ولی فخر رازی تنها پنج تن اصحاب کساء و زنان پیامبر(ص) را مصداق اهل بیت می داند.علامه طباطبایی بالغ بر چهل آیه را به اهل بیت (ع) استناد می دهد که از جمله آن ها می توان به آیات شریفه تطهیر، مباهله، اکمال، ولایت، تبلیغ، مودت، آیه ششم سوره حمد و... اشاره نمود.اما فخر رازی نه تنها به این گستردگی و توسع مصداق آیات را اهل بیت(ع) به معنای مشهور آن ندانسته است بلکه در مواردی هم که دلالت آیات با نصوص قطعی شیعه و اهل سنت در مورد اهل بیت(ع) آشکار است سعی در مبهم گویی و پرده افکنی داشته است از جمله آیات شریفه ولایت، اکمال، آیه یکم سوره کوثر، آیه 119 سوره توبه، آیه 8 سوره تکاثر و...
نوشته
موضوع امامت و جانشینی پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله) از مهم‌ترین مباحث کلامی اسلام و از اصول مذهب است. در اهمیت این بحث همین بس که اولین مسئله‌ای به‌ شمار می‌رود که باعث چالش میان مسلمین شده و همواره مورد توجه متفکران و صاحب‌‌نظران اسلامی اعم از شیعه و اهل سنت بوده است. در این تحقیق، محورهای اساسی بحث امامت که عبارتند از ویژگی‌ها، وظائف و روند تعیین امام از دیدگاه فخر رازی و علامه طباطبایی مورد پژوهش قرار گرفته است که شامل بررسی نظرات این دو مفسر راجع به آیات امامت، تطبیق آرای ایشان در این مسئله و در نهایت رسیدن به حقیقت موضوع، می‌باشد. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که به نظر علامه طباطبایی امام باید منصوب از طرف خدا باشد اما به اعتقاد فخر چنین شخصی می‌تواند به انتخاب مردم نیز متصدی این امر شود. فخر معتقد است مودت فی القربی بیان کننده وجوب ایجاد محبت بین مسلمانان و بزرگانشان است. اما علامه معتقد است خدای تعالی، اجر رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) را مودت نسبت به خاندانش قرار داده است. فخر رازی در آیه مباهله با علامه هم نظر است. و هر دو آن را نشانگر مقام والای اهل بیت (علیهم‌السلام) می‌دانند. علامه طباطبایی آیه تطهیر را مختص به اهل بیت (علیهم‌السلام) می‌داند. اما فخر همسران پیامبر را نیز داخل در این آیه می‌داند. فخر رازی با اینکه قبول دارد که اولوالامر باید معصوم باشند اما معتقد است مصداق آن، اهل حلّ و عقد (گره گشایان) هستند. اما علامه مصداق اولوالامر را امامان معصوم (علیهم‌السلام) می‌داند. فخر در تعین مصداق آیه هادی، آن را خصوص پیامبر هر زمانی معرفی می‌کند. اما علامه منظور از «هاد» را حضرت علی (علیه‌السلام) دانسته است. فخر اعتقاد دارد امامت علی (علیه‌السلام) منصوص نمی‌باشد. اما علامه اعتقاد دارد آیه اکمال در مورد ولایت علی (علیه‌السلام) نازل گشته است.
نوشته
از جمله مباحث کلامی و تفسیری، صفات خبری خداوند متعال در قرآن و روایات، می باشد، صفات خبری یعنی آن دسته از صفات خداوند که عقل بر آن ها دلالت روشن ندارد و تنها بدان استناد که در متن دینی اعم از قرآن و حدیث به خداوند نسبت داده شده اند می توان آن ها را به خداوند نسبت داد. شناخت صحیح و دقیق صفات خبری و دستیابی انسان به این معرفت منجر به درک بهتری از باری تعالی می گردد. تفسیر این صفات از دیر باز مورد نزاع متکلمان بوده است، بدون تردید دیدگاه های افراطی و تفریطی کلامی در این خصوص پیامدهای زیانباری را برای امت اسلامی در پی داشته است که تاریخ فرقه ها و گروه های اسلامی گویای این مطلب است. در این پایان نامه برخی از مصادیق صفات خبری بررس شده و نظرات دو متفکر؛ علامه طباطبایی، مفسر بزرگ معاصر امامیه و فخر رازی از مفسران بزرگ اشاعره در موضوع صفات خبری، مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفته است. از جمله دلائل هر یک از آنها، استدلال بر آیات تنزیهی مانند "لیس کمثله شیء" است و بیان شده که اخذ به ظاهر صفات خبری ملازم با جسمانیت خداوند بوده و با مبانی تجرد ذات الهی در آیات محکم منافی است. بطور کلی نتیجه گیری نهایی این پایان نامه این است که در اکثر موارد اختلاف بین دیدگاه فخر رازی و علامه طباطبایی به جهت اختلاف در مبانی آنهاست و علامه در مسائل مطرح شده از ثبات رای بیشتری برخوردار بوده است که به نظر می رسد ژرف نگری، توجه عمیق به آیات و روایات اهل بیت و به کارگیری قواعد صحیح عقلانی از عوامل موثر در ثبات رای ایشان بوده است و در مقابل فخر رازی در بسیاری از مسائل تشکیک رای فراوانی داشته است که شاید بتوان گفت تقارب و تعدیل دیدگاه فخر رازی در مسائل کلامی از یک سو که در پرتو راهنمایی ها و کلمات نورانی اهل بیت و در کنار تمسک به آیات الهی و داشتن تفکر عقل محور جناب فخررازی از سوی دیگر بدست آمده است
نوشته
Footer