در یکی از جلسات علامه طباطبایی برای شاگردانش حکایتی را بدین گونه بیان نمود:
برادر من (سید محمدحسن الهی قاضی طباطبایی) شاگردی داشت که به او درس فلسفه می گفت و آن شاگرد احضار روح می نمود و برادر من توسط آن شاگرد با بسیاری از ارواح تماس پیدا می کرد. آن شاگرد قبل از آنکه با برادر من ربطی داشته باشد میل کرده بود فلسفه بخواند. آن شاگرد به خدمت ایشان می آمد و درس می خواند آن مرحوم می فرمود ما بوسیله این شاگرد با بسیاری از ارواح ارتباط برقرار می نمودیم و مشکلات حکمت را از مولفین آنها می پرسیدیم؛ یکبار که با افلاطون تماس گرفته بودند این دانشمند گفته بود شما قدر و قیمت خود را بدانید که میتوانید در روی زمین لااله الاالله بگویید، ما در زمانی بودیم که بت پرستی و ثنویت آنقدر غلبه کرده بود که نمی توانستیم این ذکر را بر زبان جاری کنیم. می فرمود روح بسیاری از علماء را حاضر کردیم و سوالاتی نمودیم مگر روح دو نفر را که نتوانستیم احضار کنیم یکی روح مرحوم سید بن طاووس و دیگری روح مرحوم سید بحرالعلوم، این دو گفته بودند ما وقف حضرت امیرالمومنین (ع) هستیم و ابدا مجالی برای پایین آمدن نداریم!
لقمانی، احمد. علامه طباطبایی میزان معرفت. تهران: موسسه انتشارات امیر کبیر، شرکت چاپ و نشر بینالملل، 1382،1380. ص. 245