علامه طباطبایی پیرامون افاضات و لطفهای خداوندی، خاطرات معنوی خود را این گونه بیان فرموده است:
از عجایب و غرایب این بود که زمانی نامه ای از تبریز از طرف برادرم به قم آمد. در آن کاغذ این گونه نوشته بود که شاگرد ما روح پدر ما را احضار کرد و ما سوالاتی نمودیم و ایشان هم جواب هایی دادند. در ضمن صحبت های پدرمان این جمله را ایشان گفتند که از شما گله دارند زیرا در ثواب تفسیری که نوشته اید پدر را شریک نکرده اید!
این مطلب را فقط من و خدا میدانستیم و حتی برادر ما هم بی اطلاع بود. چون از امور مربوط به نیت قلبی من بود.
نامه برادرم که رسید من بسیار شرمنده شدم، گفتم خدایا، اگر این تفسیر ما نزد تو مورد قبول است و ثوابی دارد، من ثواب آن را به روح پدرم و مادرم هدیه نمودم.
هنوز این مطلب را در پاسخ نامه برادرم به تبریز نفرستاده بودم که چند روز بعد نامه ای از طرف برادرم آمد که ما این بار با پدر صحبت کردیم، خوشحال بود و گفت:
"خدا عمرش دهد و تاییدش کند سید محمدحسین را، هدیه ما را فرستاد"
لقمانی، احمد. علامه طباطبایی میزان معرفت. تهران: موسسه انتشارات امیر کبیر، شرکت چاپ و نشر بینالملل، 1380 ،1382. ص. 94