آیه الله طباطبایی می فرمودند: مرحوم قاضی نمی پذیرفتند که کسی از ایشان عکس بگیرد تا آن که مجبور شدند برای داد و ستدی از خود عکسی بیاندازند (زیرا می بایست عکسی روی شناسنامه ایشان می بود). روزی [علاقه مندان]، پس از درس مرحوم قاضی شماری از همان عکس را که برای شناسنامه انداخته بودند، آوردند تا میان شاگردان پخش کنند و شاگردان برای گرفتن عکس ها از یکدیگر پیشی می گرفتند و هر کس عکس را از دیگری می ربود! شلوغ که شد، آقا فرمودند: شما اصلا عقل ندارید! من خودم این جا نشسته ام، شما سر عکس من دعوا میکنید؟!
علامه طباطبایی پس از نقل این خاطره افزودند: ما هم یکی از آنان بودیم که در آن جلسه عکس می خواست!
تهرانی، علی. ز مهر افروخته: ناگفته های نغز، همراه کاملترین مجموعه اشعار ازحضرت علامه سید محمدحسین طباطبایی. تهران: سروش، 1381. ص.49