یکی از شاگردان علامه چگونگی آشنایی با ایشان و تحصیل در محضر استاد فرزانه خود این چنین بیان می کند:
سال 1364 قمری بود که برای تحصیل به قم رفتم. در مدرسه آیه الله حجت (ره) (حجتیه) ساکن شدم و به درس و بحث مشغول گشتم. ساختمان این مدرسه بسیار محقر و کوچک بود از این رو مرحوم آیه الله حجت زمین های مجاور را خریده تا مدرسه را توسعه دهند و طبق مدارس اسلامی که دارای تمام ضروریات دانش پژوهان است، ساختمان جدید و وسیعی بسازند.
مهندسان بسیاری از تهران و غیر آن آمدند و نقشه های متنوعی کشیدند ولی هر کدام عیبی داشت و از نظر مرحوم حجت (ره) رد می شد. مدتی بدین وضع گذشت. سرانجام شنیدیم سیدی از تبریز آمده و نقش های جامع و کامل کشیده که مورد نظر و تصویب ایشان قرار گرفته است.
علاقه زیادی به دیدن آن سید پیدا کردیم. بعد از آن شنیدیم ایشان از تبریز به قم آمد. و به نام (قاضی) معروف است و در ریاضیات و فلسفه زبردست بوده و همچنین درس فلسفه ای هم در حوزه شروع کرده است. ... به منزل ایشان رفتیم. دیدیم این مرد معروف و مشهور همان سیدی است که ما همه روزه در کوچه ها در بین راه او را می دیدیم و ابدا احتمال نمی دادیم که او از اهل علم باشد. (چه برسد از متبحرین در علوم) با عمامه ای بسیار کوچک از کرباس آبی رنگ، ... بدون جوراب، با لباس کمتر از معمولی در کوچه های قم رفت و آمد می کرد. با خانه ای بسیار محقر و ساده.
احترام کردیم و نشستیم. سخن از جوانب گوناگون پیش آمد، دیدیم این مرد جهانی است از علم و درایت و ادراک و فهم. برای ما معلوم شد که؛
هر آن کو ز دانش برد توشه ای جهانی است بنشسته در گوشه ای
شیفتگی و ارادت ما به اوج خود رسید و تقاضای یک درس خصوصی فلسفه نمودیم، با کمال بزرگواری پذیرفتند به دنبال آن از (هیئت قدیم) و (تفسیر) نیز از ایشان بهره ها بردیم.
هر روز که می گذشت عشق و علاقه ما به ایشان بیشتر می شد چرا که مردی ساده، بزرگوار، خلیق، با حیا و بی آلایش بودند. همچون برادری مهربان و رفیقی شفیق با ما رفتار می کردند، عصر به حجره آمده، علاوه بر درس رسمی، سخنانی از قرآن کریم و معارف الهیه بیان میفرمود.
عظمت و ابهت، سکینه و وقار در وجود وی استقرار یافته، دریای علم و معرفت بود که چون فوران می کرد پاسخ تمامی سوالها را اظهار می نمود. آرام آرام . با متانت، ادب، وقار و عظمت. گرچه بحث و گستاخی ما در بعضی موارد به حد اعلا می رسید اما یک بار هم ایشان صدای خود را بلند نکرد و جام صبر و تحملش لبریز نگشت.
لقمانی، احمد. علامه طباطبایی میزان معرفت. تهران: موسسه انتشارات امیر کبیر، شرکت چاپ و نشر بینالملل، 1380 ،1382. ص. 80-82