عنوان
کلید واژه
عنوان : بهتر است خودمان انتقاد کنیم (2)

توضیحات :

یک روز علامه طباطبایی مرا خواستند و وقتی به حضورشان رسیدم، فرمودند: "تمایل دارم تفسیر المیزان ترجمه شود و عقیده دارم برای ترجمه آن شما این کار را بکنید" من قبول کردم و شروع به ترجمه نمودم و جلد اول را در دو مجلد ترجمه نمودم، زیرا مطالب آن فشرده است و الفاظ کوتاه و معانی زیادی دارد و به عللی موفق به ادامه این کار نشدم. یک بار خدمتشان آمدم و عرض کردم: آقا! شما استادید و بزرگوار و صاحب نظرید، ولی من هم آدمی هستم که نمی­ توانم در همه مسائل تقلید بکنم، در این بحث­ های شما که ترجمه می­ کنم، می­ خواهم استقلال فکری خودم را از دست ندهم. اگر جایی اختلاف نظر داشتم، آیا اجازه می­فرمایید در پاورقی نظر خود را بنویسم یا اجازه نمی­ فرمایید؟ ایشان جمله خیلی پر معنایی فرمودند و در حالی که تبسم بر لبانشان آشکار بود گفتند: "آقای مکارم! اگر ما از خودمان انتقاد بکنیم، بهتر از این است که دیگران از ما ایراد بگیرند. بگذارید ما خودمان بحث­ هایمان را نقد کنیم، نه آن که بیگانه­ ها این کار را بکنند" بعد افزودند: "پیشنهادی که دارم، اگر شماجایی ایرادی داشتید، قبلا بیایید با من بحث کنید. اگر من شما را قانع کردم، تمام." گفتم: اگر قانع نشدم، چی؟ فرمودند: "ایرادتان را در پاورقی نوشته، جواب من را هم می­ نویسید و قضاوت را به خوانندگان وا می­ گذارید."

یک استاد به شاگردش اینقدر بلند نظری داشته باشد، مهم است. شروع کردیم به ترجمه تفسیر، تا آن که به مباحث جبر و تفویض رسیدیم، که من به فکر خودم در بعضی از نظرات با ایشان هماهنگ نبودم. خدمتشان عرض کردم: آقا! آن محبتی که فرمودید در اول کار و قراری که گذاشتیم، الان من آمده­ ام وفای به آن عهد را بخواهم. می­ خواهم در این جا پاورقی نوشته و از بحث شما ایرادی بگیرم. فرمودند: "اشکالی ندارد. بفرمایید ببینم اشکال شما چیست؟"

در یکی از شب­ها که خدمتشان بودم و اشکال را مطرح کردم، ایشان نظراتشان را فرمودند. من در آخر کار باز سماجت کردم و گفتم: آقا! واقعیت این است که من هنوز قانع نشده­ ام ولو توضیحات خوبی فرمودید. اجازه بدهید که من بنویسم. فرمودند: "عیبی ندارد." اشکال را خیلی مفصل نوشتم و خدمتشان آوردم. گفتند: "اوه! شما این قدر مفصل می­ نویسید، من جوابش را چقدر بنویسم؟" گفتم: می­ فرمایید چه کنم؟ فرمودند: " اشکال خلاصه شده و جواب خلاصه در پاورقی است". ما هم قبول کردیم و در ضمن آوردن خلاصه ایراد، عین جواب ایشان را نوشتیم و این الان به عنوان یک سند در آن پاورقی تفسیری که من ترجمه کردم، ضبط و محفوظ است. این مسئله برای من خیلی آموزنده بود و موثر واقع شد که یک مرد بزرگ نسبت به نظرات شاگرد این قدر احترام بگذارد و کرارا این قضیه را در جلسات به عنوان صفای روح و معنویت مرحوم علامه طباطبایی نقل کرده ایم.

تهیه و نشر موسسه بوستان کتاب قم (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم). مرزبان وحی و خرد: یادنامه مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی قدس سره. قم: موسسه بوستان کتاب، ‎1381. ص. 722

اشخاص مرتبط
درج نظر
نام و نام خانوادگی :
ایمیل :
متن نظر :
تصویر امنیتی :
Footer