یکی از شاگردان علامه (ابراهیم امینی) آخرین روزهای عمر وی را این گونه توصیف می کند:
در آخرین شبی که روز بعد استاد را از منزل به بیمارستان بردند، در محضرش بودیم. مدتی بیهوش بودند. بعد ساعتی به هوش آمده، حدود سه ربع در بستر نشستند. با همان وضع سابق به گوشه اتاق نگاه می کردند و به دنبال آن خوابیدند. مدتی بعد که به هوش آمدند از جا حرکت کرده، به طوری که گویا می خواستند به پا خیزند.
عرض کردیم میل دارید برخیزید؟
فرمودند: آن دو نفر که در انتظارشان بودم آمدند و به گوشه اتاق خیره خیره نگاه میکردند.
لقمانی، احمد. علامه طباطبایی میزان معرفت. تهران: موسسه انتشارات امیر کبیر، شرکت چاپ و نشر بینالملل، 1380 ،1382. ص. 93