مهندس عبدالباقی طباطبایی می گوید: خوب به یاد دارم پدرم دائما و در تمام طول سال مشغول فعالیت بودند و کار کردن ایشان در فصل سرما و در حین ریزش باران و برف های موسمی در حالی که چتر به دست گرفته یا پوستین به دوش داشتند، امری عادی تلقی می گردید. در مدت ده سال بعد از مراجعت علامه به روستای شادآباد و به دنبال فعالیت های مستمر ایشان، قنات ها لایروبی و باغ های مخروبه تجدید خاک و اصلاح درخت شد و در عین حال چند باغ جدید احداث گردید و یک ساختمان ییلاقی هم در داخل روستا جهت سکونت تابستانی خانواده ساخته شد و در محل زیرزمین خانه، حمامی به سبک امروزی شامل یک دستگاه آبگرمکن مسی ساخت آلمان که با هیزم گرم می شد بنا شد، در حالی که در سال 1318 هـ..ش. حمام ها عموما خزینهای بود! پدرم از محل درآمد ملکی به روستاییانی که نیازمند بودند، وام می داد و قبض می گرفت و چنان چه کسی بعد از دو فصل برداشت محصول قادر به پرداخت بدهی خود نبود، او را بخشیده و قبض را به خودش پس می داد و از طلب خود صرف نظر می کرد، اما از جمله کارهای اجتماعی آن فرزانه ی عالی قدر در روستای شادآباد، مراقبت از روابط اخلاقی مردم و مناسبات اجتماعی روستاییان و رشد فرهنگی و اعتلای اعتقادات آنان بود، همچنین در فصول بیکاری، مردم را بسیج می کرد تا خود کوچه ها و معابر را مرمت کرده و به نظافت مسیرهای عبور و مرور بپردازند.
نظری، مرتضی. آن مرد آسمانی: خاطره های از زندگی فیلسوف بزرگ شرق، آیت الله سید محمدحسین طباطبایی. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1382. ص. 33