فرزند ارشد علامه، از ظرفیت انسانی پدری می گوید که عدالت را و صمیمیت را در مرزهای ولایت بر طبیعت پیش برده است: یادم هست که در سن دوازده سالگی همه روزه مرا به صحرا برده و تیراندازی را به من آموزش می دادند و در ضمن آن توصیه می کردند که :
"شکار کردن را یاد بگیر، ولی به کار نبر، که شکار و کشتن یک جاندار گناه است!"
گفتم : پس شکار برای چه خوب است؟ گفتند:
"د رصورتی می تواند مجاز باشد که انسان با یک ضرورت واقعی که جنبه ی حیاتی دارد، مواجه باشد والا ممنوع است." سپس ادامه دادند:
"من هرگز از تو راضی نخواهم بود، اگر یک جاندار را بکشی!"
ایشان خیلی خیرخواه، بشر دوست، مفید و بی اذیت بودند و من همیشه در زندگی مدیون تربیت های ایشان هستم.
نظری، مرتضی. آن مرد آسمانی: خاطره های از زندگی فیلسوف بزرگ شرق، آیت الله سید محمدحسین طباطبایی. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1382. ص. 78