نجمه السادات، درباره ی خانواده داری او می گوید، درباره مردی که حق خانواده را به درستی پاس می داشت:
پدرم همیشه از مادرم به نیکی یاد می کردند و می گفتند:
"این زن بود که مرا به این جا رسانید، او شریک من بوده و هر چه کتاب نوشته ام، نصفش مال این خانم است."
ایشان در برنامه ی روزانه ی خود اوقات و ساعت هایی را به خانواده شان اختصاص می دادند، بعد از هفت ساعت کار بعد از ظهر تا شب را می گفتند که:
"دیگر جلسه خصوصی است، بیایید بنشینید حرف بزنیم" می گفتند:
"این ساعت ها بهترین اوقات من است و همه ی ناراحتی هایم را بر طرف می کند"
و با وجود حجم زیاد کارهایشان این گونه نبود که از خانواده غافل شوند، به همسر و فرزندان شان اهمیت خاصی می دادند، با وجود آن همه کار، به میهمان خیلی علاقه مند بودند و وقتی میهمانی می رسید سعی می کردند، به مادرم کمک کنند، اگرچه مادرم اجازه نمی دادند که پدرم کاری کند، به طور کلی صاحب اختیار خانه و امور آن را، مادرم می دانستند، مادرم به کارهای درسی ما و رفت و آمدهایمان رسیدگی می کرد و همه ی مسایل را کنترل می کرد و به قدری با هدایت، عمل می کرد که پدرم با فراغت خاطر به تمام امور علمی خود می پرداختند.
نظری، مرتضی. آن مرد آسمانی: خاطره های از زندگی فیلسوف بزرگ شرق، آیت الله سید محمدحسین طباطبایی. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1382. ص. 89