علی اکبر حسنی نقل می کند:
این حکیم نیکوکاردار و خوش خو در خانه بسیار مهربان بود، با آن که خادم داشت و فرزندانش آماده ی خدمت بودند، طبق گفته ی آنان، هرگز به کسی نمی گفت چیزی بیاورد، حتی نمی گفت فلان کتاب را بیاورید، بلکه خودش کارهای خویش را انجام می داد و پا می شد و کتاب و وسایل لازم را می آورد.
حاضر نمی شد کسی دنبال ایشان را برود یا هرگز نمی گذاشت کسانی اصحاب و ملازم او در بیرون باشند، فرزندش اظهار می کند: حتی این اواخر که به بیماری قلبی و عصبی دچار شده بود روزی به دنبالش رفتم، برگشت و گفت:
"کجا میروی؟"
گفتم: مگر به حرم نمی روید؟ فرمود:
"چرا!"
گفتم: می خواهم حرم بروم، فرمود:
"شما که صغیر نیستی خودت حرم برو، لازم نیست با من بیایید!"
نظری، مرتضی. آن مرد آسمانی: خاطره های از زندگی فیلسوف بزرگ شرق، آیت الله سید محمدحسین طباطبایی. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1382. ص. 108