استاد موسوی همدانی (مترجم المیزان) نقل می کند علامه طباطبایی در سال 1325 هـ.ش. به آشیانه اهل بیت مشرف گردیدم، یک روز در مدرسه فیضیه ایشان را در حال نماز دیدم از رفقا پرسیدم که این آقا کیست؟ گقتند: آقای طباطبایی است و استاد فلسفه می باشد، برای سوالی خدمتشان رسیدم و عرض کردم، این نظریه اینشتین که میگوید بطور کلی هیچ قاعده کلی در علوم وجود ندارد تا چه اندازه صحت دارد؟ فرمودند این نظریه خودش را باطل می کند. خود این سخن کلیت دارد یا نه؟ در هر دو صورت خود را باطل می کند، من از این جواب خوشم آمد و از آن تاریخ مرتب خدمتشان می رسیدم در درس تفسیر و اسفارشان شرکت می کردم و یک روز هم دعوت مرا پذیرفتند و برای ناهار به منزل ما آمدند و از آن تاریخ آشنایی نزدیکی با ایشام پیدا کردم.
گلی زواره، غلامرضا. جرعه های جانبخش: فرازهایی از زندگی علامه طباطبایی. موسسه فرهنگی انتشاراتی حضور. ص. 370