سید عبدالباقی گفته است: پدر غزلیات و اشعار جالبی داشت که یک روز تمام آنها را جمع کرد و آتش زد، هیچ کس نفهمید چرا؟ (شاید برای پرهیز از شهرت طلبی بوده است) فقط اشعار خودش نبود، بحث های پر شور تجزیه و تحلیل اشعار حافظ هم بود که همه را یکجا آتش زد، از ایشان فعلا ده، دوازده شعر باقی مانده که آنها را هم چون نوشته و بدست دوستان داده بود، سالم ماند.
وی در بخش دیگری از خاطرات خود چنین گفته بود (پدرم) نزد استاد برجسته خط –میرزا علی نقی- که از بستگانش هم بود انواع خطوط فارسی و عربی را فرا گرفت و در نقاشی و طراحی نیز ذوق و استعدادش را پرورش داد اما هرگز تابلو و طراحی از خود به یادگار نگذاشت، زیرا نمی خواست از این راه به شهوت برسد و اصولا در پی شهرت و ثروتهای مادی نبود، تمام علاقه اش در این خلاصه می شد که ثروت های معنوی و اخلاقی کسب کند اما در عین حال باید یادآوری کنم که در نقاشی به سبک طبیعت نگاری (ناتورالیسم) علاقه بیشتری داشت.
گلی زواره، غلامرضا. جرعه های جانبخش: فرازهایی از زندگی علامه طباطبایی. موسسه فرهنگی انتشاراتی حضور. ص. 371