یکی از ارادتمندان مرحوم علامه می گوید: روزی آقای طباطبایی را در مشهد دیدم که از کوچه ای عبور می کرد و به فقیری که روی زمین نشسته بود، برخورد. پولی از جیب در آورده و در کف دست خود گذاشت و پیش آن نیازمند نشست و گفت: "بردار!" آن فقیر پول را برداشت. پس از آن، علامه دست خود را بوسید و برخاست و رفت.
بنده به ایشان عرض کردم: "این کار شما- که فرمودید "پول را بردار" و دست خود را بوسیدید- چه دلیلی داشت؟"
فرمود: "در روایت است که صدقه پیش از آن که در دست فقیر قرار گیرد، در دست خداوند قرار میگیرد. همچنین خدا میفرماید: یدالله فوق ایدیهم. دست خداوند بالای دست آنان است. پس رسم ادب این است که دست انسان زیر دست خدا قرار گیرد؛ من به فقیر گفتم پول را بردارد تا دست خدا –که میان دست من و او قرار میگیرد- بالاتر از دست من باشد، و هنگامی که در صدقه دادن، ابتدا پول در دست خدا قرار بگیرد، بنابراین دست صدقه دهنده دست خداوند را زیارت کرده است و من، این دست زائر را برای تبرک بوسیدم."
تهرانی، علی. ز مهر افروخته: ناگفته های نغز، همراه کاملترین مجموعه اشعار ازحضرت علامه سید محمدحسین طباطبایی. تهران: سروش، 1381. ص.39
(برچسب ها: سفر، اخلاق، سلوک)