هنگامی که علامه طباطبایی برای عمل جراحی چشم به خارج سفر کردند در راه نماز را در هواپیما خواندند و از این جهت خیلی غمگین و ناخرسند شدند.
پس از عمل، طبیب جراح به ایشان گفت: خوشبختانه جراحی چشم شما با موفقیت همراه بود. علامه فرمودند: اما من بسیار ناراحتم! طبیب علت ناخرسندی ایشان را پرسید و ایشان گفتند: هنگام آمدن، نماز را در هواپیما خواندم و نتوانستم آن گونه که شایسته بود، انجام دهم. از این که در بازگشت هم باید نماز را در هواپیما بخوانم، افسرده ام!
آن طبیب با شرکت هواپیمایی گفت و گو میکند تا شرکت، پرواز را تنظیم و در جایی توقف کند تا علامه نمازشان را روی زمین بخوانند؛ اما شرکت پاسخ می دهد که برایش ممکن نیست.
دکتر، بار دیگر با یک شرکت هواپیمایی خصوصی صحبت می کند و آنان می پذیرند که در میان راه، در فرودگاه توقف کنند تا آیة الله طباطبایی نمازشان را روی زمین و آن گونه که می پسندند، به جا آورند. شرکت هواپیمایی برنامه پرواز خود را به همان شکل به مسافران دیگر ابلاغ می کند و سرانجام علامه موفق میشوند نماز خود را روی زمین بخوانند.
تهرانی، علی. ز مهر افروخته: ناگفته های نغز، همراه کاملترین مجموعه اشعار ازحضرت علامه سید محمدحسین طباطبایی. تهران: سروش، 1381. ص. 41
(برچسب های پیشنهادی: سفر، هواپیما)